هنرمندی که یک هفت معتادش کرد | ۲ بار عاشق شدم اما...
تاریخ انتشار: ۳ بهمن ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۵۸۲۸۵۱
به گزارش همشهری آنلاین، جوان ۳۰ سالهای که به اتهام سرقت قطعات خودروها و با تلاش نیروهای گشت کلانتری شفای مشهد دستگیر شده بود، با بیان اینکه تعریف و تمجیدها از یک دزد هفتخط سرنوشتم را تغییر داد، درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری شفای مشهد گفت: پدرم دامپزشک بود و من در خانوادهای مرفه بزرگ شدم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
از همان دوران کودکی به سازههایی چوبی علاقهمند بودم و همواره با چوب لوازم تزئینی میساختم که در این میان به ساخت اسب چوبی معروف به تروا (داستان تسخیر شهر تروا در جنگهای یونان) علاقه عجیبی داشتم و چندین اسب تروا ساخته بودم.
ازدواج دختر ۱۰ ساله با مرد ۵۰ ساله | فقط میخواستند یک نانخور کم شود مادرزنم به رابطه من و زنم حسودی میکند | جدال بیپایان داماد نظامی با مادرزن پرحاشیهدر دوران نوجوانی با فرشید دوست صمیمی بودم و او برای اولین بار سیگار را لای انگشتانم گذاشت ولی در مقطع راهنمایی ترک تحصیل کرد و من در رشته صنایع چوبی وارد دانشگاه شدم. هنوز ترم آخر دانشگاه به پایان نرسیده بود که روزی عاشق دختری زیبا شدم و پس از مدتی ارتباط خیابانی به خواستگاریش رفتم.
خانواده ترانه به شدت مخالفت کردند اما اصرارهای من پایانی نداشت و بالاخره ازدواج کردیم. با وجود این در همان دوران نامزدی او را طلاق دادم چون سوءظن سراسر وجودم را فراگرفته بود. حدود یک سال بعد با دختر دیگری آشنا شدم اما این بار نیز کارمان به مشاجره و درگیری کشید، ولی نمیتوانستم به همین راحتی از همسر دوم نیز جدا شوم. این عشقهای خیابانی زندگیم را نابود کرد، اما اشتباهاتم را نمیپذیرفتم.
از سوی دیگر، نیش و کنایههای اطرافیانم به شدت آزارم میداد به همین دلیل راهی خانه مادربزرگم شدم و به منطقه طبرسی شمالی رفتم.
آنجا بود که روزی فرشید را در خیابان دیدم و او را محکم در آغوش فشردم. در حالی که از خوشحالی اشک میریختم، او دوباره یک نخ سیگار را لای انگشتانم گذاشت تا به یاد دوران نوجوانی دود کنم. خیلی زود به پاتوق فرشید رفتم و اینگونه به مصرف حشیش و شیشه روی آوردم. زمانی به خود آمدم که در توهم مواد مخدر صنعتی سیر میکردم و یک معتاد حرفهای شده بودم.
حالا همه اوقاتم را با فرشید و دوستان خلافکارش میگذراندم و آنها هزینههای مصرف شیشه و کریستال را میپرداختند. ولی چند ماه بعد، در حالی که بهشدت خمار بودم، فرشید دست رد به سینهام زد و مدعی شد خودش هم خمار است و پول ندارد.
اینگونه بود که او از دوست زیرک و هفتخطش برایم تعریف کرد که چگونه با دستبرد به کامپیوتر خودروها شبی چند میلیون تومان درآمد دارد و دستگیر هم نمیشود. آنقدر با این تمجیدها مرا وسوسه کرد که قبول کردم عضو باند آنها شوم.
دیگر هیچ چیز برایم مهم نبود و تنها به تهیه مواد مخدر میاندیشیدم. در یکی از شبهای سرقت، به محض اینکه وارد منطقه ابوطالب شدیم، ناگهان خودرو گشت پلیس را دیدم که ما را تعقیب میکرد. به پیشنهاد فرشید از پراید بیرون پریدم و لابهلای بوتههای کنار بولوار پنهان شدم، ولی دقایقی بعد دستبندهای قانون بر دستانم حلقه شد و مرا به کلانتری آوردند.
در واقع فرشید همان اسب چوبی تروا بود که مرا فریب داد و در حالی سرنوشتم را تغییر داد که خودش از معرکه گریخت...
با صدور دستوری ویژه از سوی سرگرد احسان سبکبار (رئیس کلانتری شفای مشهد) بررسیهای تخصصی افسران دایره تجسس برای دستگیری اعضای باند و کشف سرقتهای آنان آغاز شد.
کد خبر 826880 منبع: خراسان برچسبها خبر مهم سارق - سرقت اعتیاد - معتاد خانواده حوادث ایرانمنبع: همشهری آنلاین
کلیدواژه: خبر مهم سارق سرقت اعتیاد معتاد خانواده حوادث ایران
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۵۸۲۸۵۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
آهنگ روز معلم + دانلود سرود گروه نجم الثاقب و متن معلم خوب من
آهنگ صوتی برای روز معلم در ادامه آمده است.
به گزارش ایمنا، ۱۲ اردیبهشت روز معلم است.
متن سرود معلم خوب منیالف مثله اولین روزی که هم مدرسه ای بودیم
ب مثل به بسم الله روز اول پاییز
پ مثله پای ثابت همه درسا که لبخنده
ت مثله تخته و گچ و معلم و کلاس و میز
حس خوبه یه بزرگتر که برات دل بسوزونه
دونه دونه همه زحمتاش توو خاطرت بمونه
یه معلم صاف و ساده مهربونه
بعد از پدر و مادرم الگوی محبوب منی
خیلی چیزا یادم دادی معلم خوب منی
ل مثله لقمه ی حلال بابا توی کیفامون
میم مثله موضوع انشا که دربارهی مادر بود
خ مثل خنده های از ته دل سر صبگاه
د مثل دعای فرج که واسه زنگ آخر بود
عاشق تاریخ شدم وقتی تو تاریخو بهم یاد دادی
عاشق ایران شدم وقتی که خوندم راجع به آزادی
عاشق مردم شدم وقتی بهم درس محبت دادی
بعد از پدر و مادرم الگوی محبوب منی
خیلی چیزا یادم دادی معلم خوب منی
کد خبر 749366